امشب میخواهم از بغض بی پایان...
از درد بی درمان
از اشک های بی امان...
و از بال های نداشته بنویسم...
بنویسم از حالی ک دیگر حال نیست...
از بال هایی ک دیگر بال نیست...
خسته از این درد بی درمان...
خسته از تنهایی بی پایان...
من مانده ام و این بی بالی و این تنهایی...
من مانده ام ومن و باز هم من
انهای دیگر همه رفته اند...
پروانه ها پریده اند...
ب معشوق رسیده اند...
اما من ....
من شده ام همچون کرمی ک در زمین میغلتدو حسرت میکشد...
پروانگی از یادم رفته....
بال های شکسته ام را هم از دست داده ام....
شمایی ک رفتید ب مقصد رسیدید...
مگر نمبینید همچو بیچارگان و اوارگان در زمین میغلتم...مگر نمیبنید اسیرم این خاک الوده شده ام؟؟؟
بی انصافیست مرا نبینید...بی انصافیست خنده کنان بروید...
نروید......
نه.......نه.....................
انتظار بی جایست...
بروید.......اما گاهی هم ب من نگاهی بیندازید....
نگاه شما نگاه خداست ای پروانگان عاشق...
نمیگویم مرا هم ببرید...حتی دیگر نمیگویم بال هایم را بدهید...
مرا همین بس ک نگاهم کنید ...
من حتی لیاقت نگاه شما را ندارم اما شما هرزگاهی ب این اسیر در خاک مانده نگاهی بیندازید.....
شاید خدا روزی مرا از این زمینی بودن برهاند...
شاید.......
عجیب است،باز هم پرواز کنان به سوی تو می آیم...
پاک فراموش کرده ام بالهای شکسته ام را.........عجیب است.........عجیب...
بال هایم درد را احساس نمیکنند.......بال هایم شکستگی را فراموش کرده اند...
تنها دردی ک احساسم میشود لحظه ایست ک با .....شوق پر میگشایم و اوج نگرفته
باز زمین میخورم.... عجیب است با این همه درد باز پر گشودن ب سمتت ب خیال پرواز ...
عجیب است... این درد... دردی عجیب است....
ملتی ک چینین رهبری دارد...آیا ترس ب دل راه می دهد؟؟
سردار شهید مهدی زین الدین:
در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون
فرماندهی چه دستوری صادر میشود...
...................................................................................................................
حجت الاسلام ماندگاری:
دوستان اگر می دانستند که دشمن چگونه آماده شده است
برای زمین زدن نظام و اسلام،
هیچ گاه حالت رزم را از خودشان دور نمی کردند!!!!