پروردگارا...؟؟؟
شنیده ای ک میگویند...خواستی پروانه ای را بکشی ...
بال هایش را بشکن...
حسرت پرواز او را خواهد کشت...؟
معبودم...
این حسرته مرا پایانی ده...
سخت از زمینی بودن خسته ام...
خسته...
ادامه...
باردیگر خاک روی صندوقچه دلم را گردگیری میکنم.ازدرون آن خاطرات تورا ک گذر زمان رنگ وروی کهنگی برآن نشانده را گرفته و ورق میزنم.ب دلم ک نگاه میکنم در گوشه ای کز کرده و آستین در دهان با چشمانی گریان تورا مرور میکند.دلم ب حال دلم میسوزد ک ...و من هنوز تورا چشم در راهم
سلاااااااااااام خوبیامتحاناتت خوب بود؟
سلااااااااام...خوب بود...براشما عااالی بود دیگه حتما
احسنت
باردیگر خاک روی صندوقچه دلم را گردگیری میکنم.ازدرون آن خاطرات تورا ک گذر زمان رنگ وروی کهنگی برآن نشانده را گرفته و ورق میزنم.ب دلم ک نگاه میکنم در گوشه ای کز کرده و آستین در دهان با چشمانی گریان تورا مرور میکند.دلم ب حال دلم میسوزد ک ...و من هنوز تورا چشم در راهم